چرا مجبور به تکرار هستیم ؟ دلیلش خیلی خیلی ساده می تواند باشد ، چون اگر جز این باشد هر بار که با فضای تازه تر و دنیاهای جدیدتری مواجه شویم بیشتر خواهیم خواست .
بیشتر خواستن در ذات خود عیبی ندارد . انسان با بیشتر خواستن است که پیشرفت می کند .
جوامع انسانی با خواستن بیشتر است که توسعه می یابند و پیشرفت می کنند اما به یاد داشته باشیم این بیشتر خواست ها ممکن است با منافع عده ای که عدم تغییر و دگرگونی را مخالف ایده هایشان می دانند در تضاد قرار گیرد .
وقتی جایگاه این گروه خاص در شبکه های قدرت به ویژه در یک نظام سیاسی می باید حفظ شود تغییری هم نباید به وجود آید و تعارض ها و تضاد ها از همین جا آغاز می شود . مجبور به تکرار می شویم یا فضای عمومی ما را مجبور به تکرار می کند ، درعین حال در روزگار کنونی هیچ فرد یا جامعه ای را نمی توان به کلی محدود کرد . شبکه های اطلاعات و رسانه ها مانع این امر هستند و تضاد از همین جا آغاز می شود :
خبر را باید شنید و نباید شنید ! به فردا باید اندیشید اما توان اندیشه را به عمل تبدیل کردن نباید داشت ! بیشتر خواست ، عیبی هم ندارد اما این خواسته ها می باید در جهتی باشند که می خواهند ...
آن وقت چه اتفاقی می افتد ؟ فریب ها آغاز می شوند ، ترفندها به کار گرفته می شوند و بازی ها پیچیده تر می شوند ...
تجربه تحولات و تغییرات جهانی و شیوه مقابله اندیشمندان دولت های مختلف ، سیاست گزاران و مجریان سیاست های دولت های ماندگار همین را نشان می دهد .جز این هم نمی تواند باشد ، راه دیگری وجود ندارد .
حداقل ما در این کشور چنین تجربه ای را مدام داریم .
مدام تکرار می شود ، تکرار و تکرار و باز هم تکرار ...
شاید به نظر عده ای این تکرارها چندان مهم نباشد . بالاخره زندگی جریان دارد با تمام دغدغه ها و با تمام فراز و فرودهایش اما چنان چه هر کدام از ما خیلی ساده به فردا فکر کنیم درخواهیم یافت که تسلیم شدن به چنین تکرارهایی به معنای از دست رفتن زندگیست . حالا چه کسی دلش برای زندگی های از دست رفته و فرصت های تلف شده ای که می توانست به امکانی برای تغییر منجر شود نگران است ؟
این وظیفه را نمی توانست به عهده مسوولان برنامه ریزی و دولتمردان گذاشت ... نمی توان !
حالا وظیفه و مسوولیت هر یک از شهروندان ، هر یک از شهروندان چیست ؟
منتظر شراکت بیشتر شما هستم . پیمان دیگر ...
نظرات شما عزیزان: